@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
از آسمون، خونه كه مي باره
پاييز ما پاييز خوبي نيست
ديوونه ايم با اينکه مي دونيم
ديوونه بودن چيز خوبي نيست
دلخوش به چي هستي؟ كدوم فردا؟
دنياي ما بدجور بي رحمه
حال تو رو هيشکي نمي دونه
حرف منو هيچ كس نمي فهمه
عمريه كه اسم اتاق ما
يا انفرادي يا كه تابوته
سيگارتو آهسته روشن كن
دنياي ما انبار باروته!
ميريم از اين زندون تكراري
زندون تازه اونور مرزه
تا صبح گريه مي كني هر شب
با شونه هات دنيام مي لرزه
مي ميري و درها به روت بسته س
مي ميرم و راه فراري نيست
اين شهرو مي بخشي و مي بخشم
از هيچ كس هيچ انتظاري نيست
از كوچه ها آهسته رد مي شم
خالی ِ از هر حسّ و احساسم
اونقد غريبه ن آدما، انگار
غير از تو هيچ كس رو نمي شناسم
عمريه كه اسم اتاق ما
يا انفرادي يا كه تابوته
هر روز با ترديد مي تابه
آزادي خورشيد، مشروطه!
هر كس كه حرف مهربوني زد
توو دستاي سردش تفنگي داشت
اين داستان تلخ نسلي بود
كه آرزوهاي قشنگي داشت
سید مهدی موسوی
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
Hollywood Undead - Usual Suspects
!?Who Cares؟!
رود اشکم که به دریاچه ی غم می ریزد
خوابم از حالت چشم تو به هم می ریزد
گریه ام مثل خودم مثل غمم تکراری ست
بسته ی خالی قرصم پُر ِ از بیداری ست
بسته ی خالی یک پنجره در دیوارش
بسته ی خالی یک زن وسط ِ سیگارش
بسته ی خالی خورشید ِ به شب تن داده
بسته ی خالی یک خانه ی دور افتاده
بسته ی خالی یک عاشق جنجالی تر
بسته ی خالی یک صندلی خالی تر!
بسته ی خالی تبعید که در سیبت بود
بسته ی خالی پاییز که در جیبت بود
مرگ، پیغام تو در گوشی خاموشم بود
بسته ی خالی قرصی که در آغوشم بود
قفل بودم وسط تخت به زندانی که…
زدم از خانه به کوچه به خیابانی که…
دور دنیای تو هی آجر و آهن چیده
همه ی شهر در آن عق شده و گندیده
از شلوغی جهان، حوصله اش سر رفته
همه ی شهر دو تا پا شده و در رفته
بوق ماشین و سر ِ گیج من و کوچه ی هیز
دلم آشوب شده از خودم و از همه چیز
فکر یک صندلی پُر شده توی اتوبوس
فکر گل های پلاسیده ی ماشین عروس
زن که در چادر ِ مشکیش به شب افتاده
بچه ای خسته که از راه، عقب افتاده
مغز درمانده ی خالی شده ی بی ایده
مرد با عقربه ی روی مچش خوابیده
منم و زندگی ِ پُر شده با تصویرم
یک شب از خواب بدت می پرم و می میرم
منم و عکس مچاله شده در دستی که…
منم و عشق که خوردیم به بن بستی که…
منم و عطر تو که پخش شده توی تنم
بی تو دلتنگ ترین حادثه ی قصه منم
منم و این در و دیوارِ به غم آلوده
تخت خوابی که پر از خاطره هایت بوده
خانه با سردی دیوار هماغوشم کرد
از چراغی وسط رابطه خاموشم کرد
قفل زد روی دهانم که پر از خون شده بود
جسدی آن طرف پنجره مدفون شده بود
جسد ِ زندگی ِ کرده شده با غم ها
جسد زل زده به چشم ِ تر ِ آدم ها
جسد خاطره هایی که کبودم کردند
مثل سیگار به لب برده و دودم کردند
جسدی که شبح ِ یک زن ِ دیگر می شد
جسد روز و شبی که بد و بدتر می شد
جسد یک زن ِ خوشبخت ِ یقیناً خوشبخت!!
بسته ی خالی سیگارم و قرصت در تخت
جیغ خاموشی رویای تو و مهتابی
با خودت غلت زدن در وسط ِ بی خوابی
با تنی خسته که آمیزه ای از لرز و تب است
در شبی تیره که از ثانیه هایش عقب است
در شبی از تو و کابوس تو طولانی تر
در شبی تیره که هر کار کنی باز شب است…
insidious 1 . 2 . 3 مقوا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
The Hunger Games
از اول تا آخر ماقبل مقوا...
!?Who Cares؟!
خود را به عبور میزند بی تو دلم
لبخند به زور میزند بی تو دلم
هر وقت که دیر میکنی، مثل سه تار
در مایه ی شور میزند بی تو دلم....
احسان افشاری
پ.ن: به یاد اکبر @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
!?Who Cares؟!
الی فرهنگ لغت babylon کرک شده میخوام
در حال حاضر 683 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 683 مهمان ها)