تلخی نکند شیرین ذقنم
خالی نکند از می دهنم ...
تلخی نکند شیرین ذقنم
خالی نکند از می دهنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عریان کندم هر صبحدمی
گوید که بیا من جامه کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از ساغر او گیج است سرم
از دیدن او جانم است تنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تنگ است بر او هر هفت فلک
چون میرود او بر پیرهنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میگفت که در چنگ منی
من ساختمت چونت نزم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
Ebi - Stars - Setare Haye Sorbi
!?Who Cares؟!
من چنگ توام بر هر رگ من
زخمه بزنی من تن تننم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سر فتنه دارد دگر روزگار
من و مستی و فتنه ی چشم یار ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اگه نرفته بودی گریه منو نمیبرد...
!?Who Cares؟!
در حال حاضر 156 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 156 مهمان ها)