میگفت ده سال هر روز ده سال راه دوا خونه هارو ترک موتور گریه کرده
میگفت ده سال هر روز ده سال راه دوا خونه هارو ترک موتور گریه کرده
Wantons - Pas Man Chi
!?Who Cares؟!
آلبوم معتمدی خیلی خوبه ، خیلی ، خیلی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کجایند ان همه دلسوز در این هنگامه ماتم
دست تو با تاریخ در یک کاسه بود انگار
بعد از تو ارگ قلب من ویران تر از بم شد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کسی یک لنج فرسوده در این بندر نمی خواهد
بکش لنگر که این بندر تو را در بر نمی خواهد
خیابانی که خود را در حصار خانه می بیند
در آغوش لگدمالش که همبستر نمی خواهد
جهان استطبل تاریکی پر ترس از قداستهاست
کسی در بین یابوها که خواب آور نمی خواهد
من عینک سازم و دنیا ندارد ارزش دیدن
کسی یک لنز آلوده به این باور نمی خواهد
خدا دل آهنی ها را برای جنگ می سازد
ولی از بین محرومان که عصیانگر نمی خواهد
حلالم کن همین حالا تو قربانی تری از من
که اسماعیل اندامت دم خنجر نمی خواهد
تو شیرینی و من تلخم که باخسرو نمی جنگم
رهایم کن که فرهادت تو را دیگر نمی خواهد
برای رازی از دنیا به عمق استکان رفتن
به جز یک گوشه ی دنج و قلم دفتر نمی خواهد ...
حسین آهنی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 460 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 460 مهمان ها)