به کسی که نبود می گویم
به خودت بی اجازه نامه نده
عشق من! عشق چیز خوبی نیست
تو به این داستان ادامه نده...
"مرحوم سید احمد حسینی"
!?Who Cares؟!
تو اگر می دانستی
که چه زخمی دارد
که چه دردی دارد
خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی
آه ای مرد چرا تنهایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو دیگه داری میری این اختتام رویاست
این آخرین سکانس فیلم کازابلانکاست
من مرد نقش اول مغرور و بی تبسم
تو اون زنی که میره با مرد نقش دوم
بارون بباره یا نه صحنه دراماتیک
تصویرت از تو چشمام میریزه چیکه چیکه
دوربین یواش یواش از تو صحنه میره بیرون
من میمونم با سایه ام من میمونم با بارون
این اشکا مصنوعی نیست تو دیگه داری میری
داری چشاتو از من از نقش من میگیری
راهی نمونده باقی فیلمنامه اینو میگی
منو یه جای خالی تو و یه مرد دیگه
از وقتی که نگاهت از تو نگاهم رد شد
این فیلم عاشقانه یه فیلم مستند شد
بازی دیگه یادم رفت نقشم خود خودم بود
نقش کسی که چشماش لبریز عشق و غم بود
اسکار من میگیرم اما چه فرقی داره
نقش سیاهی لشگر با یه ابر ستاره
وقتی تورو ندارم وقتی تو دور دوری
وقتی باید بسازم با حسرت وصبوری
این فیلم موندگار گیشه ها قبضه میشن
اما بازم من بی تو اما بازم تو بی من
تو دیگه داری من این آخرین پلان
تیتراژ میاد و آهنگ همراه این ترانه ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 684 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 684 مهمان ها)