یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یغمایی خیلی حرفه ای و تمیز بود ولی من نمیدونم چرا هنوز ارتباط نگرفتم
ساقی چشمان او پیمانه ، پیمانه عشق
ریزد به جام جانم
حرفی دارد رمزی گوید شیدا کند مارا
یارا ، یارا
ساقی جامی دگر آتش زان شعله ور
به یک نظر ما را ز دست ما ببر ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ساقیا زده ام باده ی نابی که نگو
جامی زده ام از چشمه ی نگاه او
سرخوش بردم خانه به خانه کو به کو
هر دم ز چشمانش جرعه ای از جان جهان
ریزد به دل من ، روشن تر از عالم جان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
گـر در سفٖرم ، تویی رفیق سفرم
ور در حَضَرم، تویی انیس حضرم
القصه، بـه هـر کجا که باشد گذرم
جـز تـو نَبُود هیچ کسی در نظـرم ...
ابوسعید ابوالخیر ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یه زن هم نه داریم در مورد مشکلات نفت اوپک باهاش بحث کنیم
در حال حاضر 644 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 644 مهمان ها)