به تیغ گر زنی دستت نگیرم
وگر تیرم زنی منت پذیرم ...![]()
به تیغ گر زنی دستت نگیرم
وگر تیرم زنی منت پذیرم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
کمان ابروی را گو مزن تیر
که پیش چشم بیمارت بمیرم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چشمی که نظر نگه دارد
بس فتنه که بر سر دل آرد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
... تو روحت صفاریان ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
آهوی کمند زلف خوبان
خود را به هلاک میسپارد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
فراق دوستانش باد و یاران
که ما را دور کرد از دوستداران ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ندانستم که در پایان صحبت
چنین باشد وفای حق گذاران ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
بار فراق دوستان بس که نشسته بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
بار بیافکند شتر چون برسد به منزلی
بار دل ست همچنان ور به هزار منزل است ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 384 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 384 مهمان ها)