کی بود ؟ تا صب بیدار بودیم یادت میاد ؟
سیگار پشت سیگار از استرس زیاد
شاید حبسه سرنوشتمون تو صندوق
شاید فرجی بشه معجزه ای در بیاد
اون چیزی که ما باور داریم و می خوایم
بحث بد و بدتر نبود،فریاد
مث غده تو گلوهامون گره خورده بود
ولی کسی جواب گریه هامون و نداد
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
این یه امتحان بود برامون رد نشدیم
یاد گرفتیم جواب مشت همیشه مشت نیس
زدن و ما باتوم خوردیم و اونا ساندیس
خواستن به لجن بکشن رنگ پیرهنتو
شکستن تنو بستن دهنتو
گفتن به اونچه که نکردی اعتراف کن
مث ندا به عزا میشونیم مادرتو
ما مرز بین مرد و زنو خط زدیم
حتی به عشق مجید(مجید توکلی) روسری سر کردیم
حرفامون روشن بود و گوشاشون کر بود
همه درخت شدیم حکممون تبر بود
کوچه خیابونا همه بوی خون میداد
جلو چش رستم، سهراب جون میداد
دستی که قلم داشت و قلم کردن
به اسم خدا کشتن و قلع و قمع کردن
سالی که شیشه نوشابه بو کهریزک میداد
چقد دلم یه شکم سیر گریه می خواد
چقد وقتی که داد زدی قبطه خوردم
با تو شکنجه شدم و با تو مُردم
چقد مشت کوبیدم روی میز تحریر
چقد فحش دادم به هرچی تاریخ و تقدیر
دونه دونه شعرام همه رنگ خون داشت
مث یه شاهینی که تو قفس جنون داشت
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
شکستن مارو ولی ما سرپا موندیم
![]()
چقد وقتی که داد زدی قبطه خوردم
با تو شکنجه شدم و با تو مُردم
چقد مشت کوبیدم روی میز تحریر
چقد فحش دادم به هرچی تاریخ و تقدیر
دونه دونه شعرام همه رنگ خون داشت
مث یه شاهینی که تو قفس جنون داشت
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
شکستن مارو ولی ما سرپا موندیم
![]()
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کیانوش امشب میره پشت وزنهانشالله امشب طلسم رو بشکنن
پای یک کامپیوتر گیجم
سر ِ من درد می کند به جنون
کارگرهای شهرداری را می بَرَد سمت روستا کامیون
خواهرم شعر می شود از لب،
بغل دوست دخترش هر شب
من به خود فکر می کنم اغلب
توی حمّام ِ گریه با صابون
دست تو: چوب و کُلت و چوبه ی دار
البته شورت خانمت به کنار
که مساوی تر از منی انگار!
پیش چشمان بسته ی قانون
خسته از مغز ِ خالی و پُرها
مشت می کوبمت آجرها
پیک خالی! بگو به دکترها:
زخم ما رشد می کند به درون
سور بالا و جشن پایین ها
در عزا و عروسی اینها
بوق گوساله ها و ماشین ها...
سر ِ چی بود؟
چند قطره ی خون
بچّه ماهی خیال دریا داشت،
گاو هم دوستان خود را داشت
آنچه اندازه ی خودم جا داشت پشت من بودخانه ی حلزون
دست بردن به متن قرآن ها
خبر خودکشی میدان ها
پخش ساندیس در خیابان ها
بازی ِ موز بود با میمون
حذف مو و تن ِ زن ِ «تختی»، کشف یک جور ِ
راحت از سختی
بحث در معضلات خوشبختی،
سریال جدید تلویزیون
دیر کردیم و باز هم زود است...
عشق، یک کافه غرق در دود است
فصل آغاز قصّه این بودست
شرح کاندوم خریدن ِ مجنون!!
راهسازی برای ویرانه، جنگ یک مشت مست و دیوانه
خنده ی گرگ های در خانه، اشک تمساح های در بیرون
نه دلت می برد مرا نه صدات، خسته ام
آه
از تمام جهات
دلخوشم به کدام راه نجات؟
من ِ زیر ِ کتاب ها مدفون
هرچه از «هیچ» رنج می بردم،
بغض خود را به زور می خوردم
داشتم ذرّه ذرّه می مردم
پشت این عکس های گوناگون
من ِ زیر ِ کتاب ها مدفون
هرچه در شهر اتفاق افتاد، رفت دنیا به باد یا با باد!
باز در تو ادامه خواهم داد... از تو ای شعر واقعا ً ممنون
واقعا ً ممنون
![]()
در حال حاضر 104 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 104 مهمان ها)