طرفداری زده مقام ششم یک ضرب کهرید
دوتایی رفتن سوبرا منو تنها گذاشتن...
!?Who Cares؟!
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو رم ولت کرد؟!
!?Who Cares؟!
ما فراموش شدگانیم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نیست در حلقه ی مستان
ز من آلوده تری ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سرطان بگیر و بمیر...
!?Who Cares؟!
در چنگ میله ، بال و پرم را شناختم
افسوس در قفس هنرم را شناختم
گم کرده بودم این بدنِ پاره پاره را
از داغِ بیکسی ، جگرم را شناختم
چون کفشِ کهنه ، بیکس و تنها مرا گذاشت
روز نیاز ، همسفرم را شناختم
بانگِ اناالْحقَم همه جا را گرفته بود
بالای دار ، قدرِ سرم را شناختم
آن دم زدن ز مردی و مردانگی ، گذشت
تا زیرِ بارِ دل ، کمرم را شناختم
سیمرغ کو که باز در این دشت پرغبار
در خاک و خون ، تنِ پسرم را شناختم
یک روز مثل آینه ، یک روز مثل آه
اینگونه روحِ در به درم را شناختم ...
حسین جنتی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
Lord Of Salem ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 145 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 145 مهمان ها)