سر و چشمم گرفته درد
سر و چشمم گرفته درد
تلگرامنوشته اصلی توسط Hadi
پیمانکم اینارو ولش بیا تلگرام
با من کار داشتی میلاد، جانم؟
بیدار خواب قبر پریشانیست روح دریده ای که به من دادند...
!?Who Cares؟!
حل شد ممنون
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تنهایی
در اتوبوس
چهل و چهار نفر است
در قطار هزار نفر ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شجریان پدر آلبوم سر عشق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
فروشنده در اولين روز اكران بيش از ٢٥٠ ميليون تومان فروخت.با اين رقم ركورد فروش روز اول يك فيلم در تاريخ سينماى ايران شكسته شد.
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خواهش
من راهی توام
ای مقصد درست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هوای خانه چه دلگیر می‌شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می‌شود گاهی
عقابِ تیز پرِ دشت‌های استغنا ،
اسیر پنجه‌ی تقدیر می‌شود گاهی
نگاه مردم بیگانه در دل غربت
به چشم خسته‌ی من تیر می‌شود گاهی
مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه‌ای پیر می‌شود گاهی
بگو ، اگرچه به جایی نمی‌رسد فریاد
کلام حق ، دمِ شمشیر می‌شود گاهی
بگیر دست مرا آشنای درد ! بگیر
مگو چنین و چنان ؛ دیر می‌شود گاهی
به سوی خویش مرا می‌کشد چه خون و چه خاک
محبت است که زنجیر می‌شود گاهی ...
مسعود سپند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 177 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 177 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
