مست و هوشیار، سرنگون
خواب و بیدار، مضمحل
با منِ یار غار تو
در و دیوار، مضمحل
ناشناسان آشنا
آشنایان ناشناس
ناشناسان نارفیق
یا رفیقان ناسپاس
این نمای خلاصه ای است
از جهان دو ساعته
دوستان دو لحظه ای
دشمنان دو ساعته
دارد از دست می رود
با تو دار و ندار من
گفته بودم که ساخته است
کارِ بعد از تو زار من...
گنج پیدا نمی شوی
رنج پنهان من نباش!
قاتق نان نخواستیم
قاتل جان من نباش!
الوداع! ای پس از تو من
شده این گونه عاصی ات!
که فراموش می شود
با خودت ناسپاسی ات
الوداع! ای کسی که نیست
درخور لفظ دوستی
ای که جز مدعا نبود
دعوی حق شناسی ات
الوداع! ابر غم به دوش
الوداع ابر غصه جوش
که پر از حزن و حاشیه است
متن شادی هراسی ات
کوه رنج پدر به دوش
پاره های جگر به دست
اینک این مرد مرده ی
شهره در آس و پاسی ات
گل به گلدان و دل به گل
من به بست می روم
داری از دست می دهی
دارم از دست می روم
من به پایان رسیده ام...
علی اکبر یاغی تبار
گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 83 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 83 مهمان ها)