الان ما باید تو کلاب های شبانه عشق و حال میکردیم نه اینکه بیایم پشت سیستم بشینیم و پست بدیم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
لیلای من کو ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حقیقت داره یا خوابه که دستات توی دستاشه
مَحاله اون نمیتونه مثل من عاشقت باشه
حکایت دلتنگی های بهروز وثوقی برای ایران - تابستان 95
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بازم سر درد اومد سراغم ..
☺
|
هر جای خونه
هر جای خونه
هر جای خونه
شــمع روشن شه
پـروانــه ها
دور تــو
میـگـردن
_______________
تو رو
وقتی نبینم
سیر میشم
از این مردن
که دنیامو گرفته
در حال حاضر 102 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 102 مهمان ها)