متاسفم واسه خودم که مست کردنم هم مثل آدمیزاد نیست ملت مست میکنن شاد میشن من خود به خود گریه ام میگیره
متاسفم واسه خودم که مست کردنم هم مثل آدمیزاد نیست ملت مست میکنن شاد میشن من خود به خود گریه ام میگیره
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یا حضرت مولانا استاد کیوان ساکت آلبوم داده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ولی من چند سال پیش خوردم اصلا خوشحال نمیشدم ... میرفتم تو عالم تنهایی خودم یه داریوشم میذاشتم عشق میکردمانوشته اصلی توسط Milik
یه شب پاییزی بارون میومد منم چند پیک خوردم ساعت 12 شب بود تو خیابان آی زیر باران بدون چتر داریوش . مهستی گوش میکردم چه حالی کردم اون شب
جامی شکسته دیدم
در بَزم می فروشی
گُفتم بدین شکسته
چون باده میفروشی؟
خندید و گُفت زین جام
جز عاشقان نَنوشند
مَست شکسته داند
قَدر شکسته نوشی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تا دمِ صبحِ وطن سینه یِ یاران سرخ است
ابی - ایرج جنتی عطایی - آندرانیک - خانه سرخ
چه جوری می تونن آهنگ های " خانه سرخ " و " گلِ سرخ " رو تویِ یه آلبوم بذارن !؟
مگه ذهنِ آدم چه قدر تحمل بزرگی یِ فاجعه رو داره !؟
آلوده گر چه دستِ جلاد های دشمن به خونِ هم سرِ تو به خونِ کودکِ من
ابی - ایرج جنتی عطایی - آندرانیک - گلِ سرخ
آگاه شدم غفلت خود را دیدم
بیدار شدم به خواب دیدم خود را ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
گه نور و گه نار آمدم
گه گل گهي خار آمدم
گه مست و هوشيار آمدم
دارم هواي عاشقي ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
فَرماوَه ساقی بلوا مینای مِن
سَرشار که سا غَر بِدهَ پَیا پِی
پَیا پِی پِر کِرد پَیا پِی نوشام
تا کِه دیده ی دِل هِجرَ دوس نوشا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 593 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 593 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول