آها راست میگی میخواستم برم پوآرو ببینم
آها راست میگی میخواستم برم پوآرو ببینم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
زلزله اومد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 289 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 289 مهمان ها)