پا به پای همه فانوسا
شب این دهکده رو بیدارم ...![]()
پا به پای همه فانوسا
شب این دهکده رو بیدارم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
دیگرم نیست نایه ماندن
باید آغاز آوازه رفتن
چاقویی پنهان ته گنجه
دستای سردم ، رگ های سبزم...
![]()
یه بسته دستمال کاغذی 300 برگ خالی کردم![]()
عطسه و آب ریزش بینی گایید منو![]()
هر چی بود ازون روز لعنتی دوشنبه بود صبح زود رفتم حمام بعدش فورا لبیا پوشیدم ساعت 9 رفتم بیرون یخ بستم
کاپشن هم نپوشیدم سرما خورد تو سر و صورت و تنم خودم فهمیدم گفتم سرما میخورم فردا که شد شروع شد![]()
خیالی نیست، دیگر دردهایم را نمی گویم
به روی دردهای کهنه ام، تشدید بگذارید ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
نشو عاشق
نباش عاشق
نگو حتی دوسم داری
ولی بی عشق چه خواهی کرد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 222 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 222 مهمان ها)