محمد معتمدی - در محاصره![]()
محمد معتمدی - در محاصره![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ای مرغ سحر! چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحه ی روح بخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زرتار
محبوبه ی نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده یاد آر![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
من حاضرم شرط ببندم حتی کارگردان فیلم The Elephant Man هم موقع ساختن فیلمش گریه کرده![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
همسر دکتر : از ملاقات با شما خیلی خوشحالم
مرد فیل نما ( در حالی که گریه میکرد ) : من عادت ندارم باهام خوش رفتاری بشه مخصوصا خانم زیبایی مثل شما
![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
حسین صفا ؟؟؟؟
![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 468 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 468 مهمان ها)