مشکاتیان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چشمانِ ماده شِمرِ تو کِی حمله می کنند
بر این حسینِ منزویِ خفته در دلم
ای سگ به روحِ بختِ من از انتخاب ِتو...
در حال حاضر 333 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 333 مهمان ها)