دی ماریا
دی ماریا
و شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
٠•●ஜ فروغ فرخزاد ஜ●•٠
امیر هستی
واسه مسئولین این تیکه های مدیری از فوش خوار مادر بدتر
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن زبساط عافیت برچیدن
در دست سر بریدهٔ خود بردن
در یک یک کوچه کوچه‌ها گردیدن
53 کاربر
دیگه حال پیام خصوصی نداشتمنوشته اصلی توسط hesamz
امیر هستی
امیر این تاپیک رو ببند[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دیگه شورش داره در میاد
دوباره باز خواهی گشت ...
بر باعث و بانیش لعنت
دوباره باز خواهی گشت ...
بر باعث و بانیش لعنت
Hero Enter
Viva Real Madrid
.
.
.
شبي که لعنت از مهتاب مي‌باريد،
و پاهامان وَرَم مي‌کرد و مي‌خاريد،
يکي از ما که زنجيرش کمي سنگين تر از ما بود، لعنت کرد
گوشش را و نالان گفت: «بايد رفت»
و ما با خستگي گفتيم: «لعنت بيش بادا گوشمان را
چشممان را نيز، بايد رفت»
و رفتيم و خزان رفتيم تا جايي که تخته سنگ آنجا بود.
يکي از ما که زنجيرش رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند:
- «کسي رازِ مرا داند
که از اين رو به آن رويم بگرداند.»
و ما با لذتي بيگانه اين راز غبارآلود را مثل دعايي زير لب
تکرار مي‌کرديم.
و شب شطّ جليلي بود پُرمهتاب...
.
.
.
اخوان
در حال حاضر 432 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 432 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
