اکنون در این غزل بحران خودکشی ست
در آن غزل عزاست
شلیک کن رفیق ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
میلاد شرلوک رو دیدی ؟
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
شلیک کن رفیق با صدای اندیشه ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چه قریبانه تو با یاد وطن مینالی
من چه گویم که قریب است دلم در وطنم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 413 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 413 مهمان ها)