نــــــــــــه
آسمون آوری گِرِف دنیانَ کِرد سرد
مُ چطور دل خوش کُنُم لا ای همه برگ؟
... نامش دل است افسااااار نهههههه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
و از بعضی روایات معلوم میشود که این قصه چند بار تکرار شده است،
در کتاب بحار الانوار
از ابومخنف از شعبی نقلشده:
رأس امام حسین بر مغازههای شهر کوفه به صلیب کشانده شده بود که ناگاه صدا برآورد و سوره کهف را تا
"آیه أنهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی"
قرائت نمود.»
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]Atheist
مُو غَریوِ ای وُلاتُم که نَدارُم رَه به جایی
هر چِه اَمداد ایزنُم نیرَسِه به جایی
آسِمون اَور گِرِه دُنیانِ کِرد تَنگ
چُونُو که هیچ کی نِ هیچ نیکُنِه بَنگ
آسمون اَور گِره دُنیانِ کِرد سَرد
مو چِطور دل خوش کُنُم لا ای همه بَرد
روزگار وا گِلِ سُور ایا نِهامون
هُمدورُنگِ لیشِهِ بِوَنِه به جامون
روزگار چه زُم ایخو که خوم نَدونُم
بَفتیِه با تالِ غَم تَمدارِ جونم
روزگار چه زُم ایخو مَر خُوم نَدونُم
ایزنی کَر کیتِ غَم به اُستُخونُم
اِی دِل اِی باور مَکُن دنیا خَش اُو بُو
چالِ سَردِ ایلمون پُر زِ تَش اُو بُو
دادُم اِی بیدادُم اِی دیدی چه کِردُم
گِمونِ روزِ چینوُ به خُوم نَکردُم
دادُم اِی بیدادُم اِی مَندُم خُومِ تَک
مَر قیامت بِنِشونِمون کِلِ یَک
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرقِ در رازم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]Atheist
بیت اولشم برای "مینا" خونده بود
در حال حاضر 740 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 740 مهمان ها)