غم و غصه توی قلبم لونه کرده
دلم پر درد نمیسازه با دنیا ...
دیگه برنمیگردم به آشیونه
کسی چه میدونه غم تنهایی دل را ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه ترانه بی اثر بود مثل مشت زدن به دیوار . . .
زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکسته ام
رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها
ای به دل آشنا تا که هستم بیا
وای من اگر نیایی
وای من اگر نیایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 483 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 483 مهمان ها)