رفتم دست شويي چشام باز شد
یه دیوثی بود رفیقم همش به این فک میکرد بم میگفت قرصی چیزی نیست برم بگیرم آلتم راست نشه
گفتم واسه چی ؟! گفت برم خواستگاری لامصب راست میشه آبرومم میره خیلی شهوتش بالا بود
آخرشم رفت خواستگاری اومد برام تعریف کرد گفت وقتی که جلسه تموم شد خواستیم بریم راست کرده بودم خیس عرقم شده بودم
بعد وقتی که خواستم بلند بشم دستمو گذاشتم تو جیب راست شلوارم سرشو بردم پایین
آها اینم یادم رفت بگم یه روز بعدازظهر رفتم خونه شون با همدیگه پلی استیشن بازی کردیم سال 87
چشماش قرمز شده بود ... گفتم چرا چشات قرمز شده ؟! میگفت 8 بار پشت سرهم زدم ..... 8 بار
یعنی تا آبش میومده بدون تاخیر بازم شروع میکرد به کف دست
در حال حاضر 413 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 413 مهمان ها)