ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریم
مجلس آخر شد و ما تشنه و مخمورسریم
رفت این روز دراز و در حس گشت فراز
ز اول روز خماریم به شب زان بتریم
![]()
ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریم
مجلس آخر شد و ما تشنه و مخمورسریم
رفت این روز دراز و در حس گشت فراز
ز اول روز خماریم به شب زان بتریم
![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
شجریان پسر - شب جدایی ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چه رفته است که امشب سحر نمی آید
شب فراق به پایان مگر نمی آید ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
شدم به یاد تو خاموش آنچنان که دگر
فغان هم از دل سنگم به در نمی آید ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
تورا مگر به تو نسبت کنم به جلوه ی ناز
که در تصور از این خوبتر نمی آید ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
جمال یوسف گل چشم تیره روشن کرد
ولی ز گمشده ی من خبر نمی آید ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده
سعدی![]()
بسر رسید مرا بار زندگانی و باز
بلای محنت هجران به سر نمی آید ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 377 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 377 مهمان ها)