دارم از این همه گریه آب میشم
رو سر دنیا دارم خراب میشم
خیلی مایوسه دلم یه کاری کن
داره میپوسه دلم یه کاری کن
دارم از این همه گریه آب میشم
رو سر دنیا دارم خراب میشم
خیلی مایوسه دلم یه کاری کن
داره میپوسه دلم یه کاری کن
دلتنگی آلبوم یه شاخه نیلوفر
آهای همیشه و هنوزه قلبم
خبر داری داره میسوزه قلبم
یه بار شده سراغمو بگیری
سراغ درد و داغ مو بگیری
جای اینکه تشنه خونم باشی
یه بار شده دل نگرونم باشی
اما با این همه نامهربونی
کاشکی بفهمی که عزیز جونی
همون ساعت که از خونه در آیی
خودم فرش زمینت باشم ای دل ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خنده رو از روی لبم گرفتی
عشقمو خیلی دست کم گرفتی
نوشته اصلی توسط MrCrow
به کسی که ساعت 4:30 دقیقه صبح ایرج بسطامی گوش بده دیگه هیچ امیدی نیست
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
انفرادی شده
سلول به سلول تنم ...
خود من
در خود من
در خود من
زندانی ست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 420 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 419 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول