Una Mattina - Ludovico Einaudi
نمی دونم اینو قبلا کجا شنیدم موسیقی متن فیلمی چیزی نبوده باشه
رفتیم پیست با عن یکی شدیم ..مرگ بود به جا برف
ها موسیقی متن فیلم intouchables بید
واقعا سر ند رو زد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی مروری بر صفحات گذشته ول بده حوصله ندارم
آدمی منکر بهاران بود نه خزان بود نه زمستان بود
پشت دیوار هیچ جا خوش کرد در "مبود" و "مباد" پنهان بود
هیچ دستی نکرد آبادش طفلکی سخت خانه ویران بود
کسی از وی به جایی نرسید بس که این مرد راه بندان بود
میزبان گلایه های "نگو" بر سر سفره ی تو مهمان بود
راز خلقت اذیتش می کرد گیج می خورد و سخت حیران بود
تا که یک روز بعد این همه سال،
بی کس و کار زندگی کردن
روز تا شب دوندگی کردن
روزی از آن همه نه نحس و نه سعد
مثل دیروز خود به درد نخور
رفت توی اتاق خوابش و بعد...
گشت دنبال تیغ موکت بر:
اندکی در خودش تامل کرد دید چیزی ندارد الا درد
رفت و دیگر کسی ندید که او چه بلایی سر خودش آورد...
یاغی
اوووووووووووف برین تو نخ عکس
در حال حاضر 349 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 349 مهمان ها)