Chavoshi News |

[.ALI.AZAD.]

سجاد فسیل ؟

[Milad]

مرده

[AkbaR]

تو بهترین صحنه شو
برهنه شو babe برهنه شو

[AkbaR]

ناخن سرخ دست تو هایااایااای باغچه ی تب کرده ی من
کفش تو ساز کولیان هایااایااای شال تو جای گم شدن
چشم تو جای امن شب هایااایااای به وقت گرگم به هوا
سینه ی پر قصه ی تو هایااایااای صدای معدن طلا

[AkbaR]

حرف تو گیلاس درشت .... ناز تو ابریشم چین
اسم تو یاد گل یاس .... بغض تو لرزش زمین
تو بهترین صحنه شو .... برهنه شو babe برهنه شو
تو بهترین صحنه شو .... برهنه شو babe برهنه شو

[.ALI.AZAD.]

شکوه نمیکنم ولی پر از صـــدای گریه ام

[AkbaR]

نخواب آروم گل بادوم ناباور
گل دلنازک خسته،گل پر پر

[HASSAN]

سلام دوستان گلم ....
من احمد جماعتی دژکوه ، برادرزاده زنده یاد حسین پناهی دژکوه ،
ساکن روستای دژکوه ، زادگاه این هنرمند بزرگ کشورمون هستم .....

چن روز پیش داشتم با سینا ، پسر زنده یاد پناهی " که مثل پدرش : هنرمند ، نویسنده ، بااخلاق و فوق العاده با استعداد است " صحبت میکردم ..( میدونه که من عاشق صدای محسنم )
گفت : آقای چاوشی بهم زنگ زد و اجازه گرفت که یکی از شعرهای بابا را بخونه
و منم چون هم از صدای محسن خوشم میومد و هم بعد از صحبتمون ، فهمیدم که خیلی انسان شریف ، متین ، ساده و بااخلاقیست . بهش اجازه دادم یکی از شعرهای بابا را به اسم " این بود زندگی "بخونه.....
منم به سیناجون گفتم : چون ، هم میدونم شعر قشنگه و هم صدای محسن خیلی تأثیرگذاره ، مطمعن باش کار خوبی میشه
.
گزیده ای از متن : میزی برای کار ،،، کاری برای تخت ،،، تختی برای خواب ،،، خوابی برای جان ،،، جانی برای مرگ ،،، مرگی برای یاد ،،، یادی برای سنگ ،،،،، این بود زندگی ....
.
.
من به نمایندگی از همه جنوبی ها ، خصوصأ روستای دزکوه : از محسن چاوشی خیلی خیلی ممنون و متشکریم که به یاد یکی از همولایتی هایش میخواند
.
و این را بداند که ما مثل همیشه ، مثل کوه پشت سرش هستیم
و مثل استاد پناهی ، یادش همیشه در قلب ما میماند ..../

"خورشيد جاودانه مي درخشد در مدار خويش
مایيم كه پا جاي پاي خود مي نهيم و غروب مي كنيم
هر پسين "
.
..... زنده یاد پناهی ....

این چجوری برادرزادشه که فامیلیش جماعتیه؟

[AkbaR]

نذاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نذاشتن حتی با هم دیگه بد باشیم
کتابای سفیدو دوره می کردیم
که فکرِ شب کلاهی از نمد باشیم

نگو رفت تا هزار آفتاب هزار مهتاب
نگو کو تا دوباره بپریم از خواب
بخون با من نترس از گوله ی دشمن
بیا بیرون بیا بیرون از این مرداب

نگو تقوای ما تسلیم و ایثاره
نگو تقدیرِ ما صد تا گره داره
به پیغام کلاغای سیاه شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نمیاره

نخواب وقتی که هم بغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره
بخون وقتی که خوندن معصیت داره
بخون با من بیا با من نگو دیره

سکوت شیشه های شب غمی داره
ولی خشمِ تو مشت محکمی داره
عزیزِ جمعه های عشق و آزادی
کلاغ پر بازی با تو عالمی داره

[!M?sbh؟!]

3lum ..