صفحه 4847 از 18606 نخستنخست ... 384743474747479748374845484648474848484948574897494753475847 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 48,461 به 48,470 از 186051

موضوع: Chavoshi News |

  1. #48461
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    28,038
    تشکر
    3
    تشکر شده : 455
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    داستان چیه
    آناستازیا «آنا» استیل ۲۱ ساله، یک دانشجوی سال آخر از دانشگاه ایالتی واشنگتن در ونکوور است که با بهترین دوستش، کاترین «کیت» کاوانا زندگی می‌کند که برای روزنامه دانشجویی مطلب می‌نویسد. بخاطر یک بیماری، کیت، آنا را قانع می‌کند بجای او با کریستین گری ۲۷ ساله که یک تاجر جوان و ثروتمند و فوق‌العاده موفق است، مصاحبه کند. آنا سریعاً جذب کریستین می‌شود ولی از طرفی او را ترسناک می‌بیند. در نتیجه، طی مصاحبه دچار لغزش می‌شود و سوالاتی درباره زندگی شخصی و روابط او می‌پرسد و وقتی دفتر گری را ترک می‌کند فکر می‌کند اوضاع بد پیش رفت. آنا سعی می‌کند خودش را قانع کند که این دو هرگز دوباره ملاقات نمی‌کنند. در هرحال، کریستین در کلیتون ظاهر می‌شود، بزرگترین مغازه ابزارفروشی مستقل در پورتلند که آنا آنجا کار می‌کند. در حین خرید، آنا به کریستین می‌گوید که کیت تمایل دارد چند عکس برای مقاله‌اش از کریستین بگیرد. گری هم شماره تلفنش را به آنا می‌دهد. بعداً، کیت، آنا را تشویق می‌کند که به کریستین زنگ بزند و ترتیب عکسبرداری با دوستشان خوزه رودریگز را بدهد.
    روز بعد خوزه، کیت و آنا برای عکاسی به هیثمن می‌روند و کریستین، آنا را برای قهوه بیرون می‌برد. کریستین می‌پرسد آیا آنا با کسی رابطه دارد، به خصوص خوزه. وقتی آنا جواب می‌دهد با کسی رابطه ندارد، کریستین از خانواده اش می‌پرسد. در طول مکالمه آنا می‌فهمد کریستین هم مجرد است ولی مردی رمانتیک نیست. این برای آنا یک هشدار است. درهرحال، آنا فکر می‌کند که به اندازه کافی برای کریستین جذاب نیست. بعد از پایان امتحانات، آنا بسته‌ای از کریستین شامل اولین نسخه کتاب «تس آو د دیربرویل» دریافت می‌کند و شوکه می‌شود. آن شب، آنا با دوستانش بیرون می‌رود و در نهایت با مستی به کریستین زنگ می‌زند. بعد برای هوای تازه بیرون می‌رود و خوزه تلاش می‌کند او را ببوسد ولی کریستین می‌رسد و مانع می‌شود. آنا با کریستین می‌رود ولی قبلش متوجه می‌شود که کیت با برادر کریستین، الیوت، خوش می‌گذارند. بعداً، آنا در اتاق هتل کریستین از خواب بیدار می‌شود و بخاطر رفتار دیشبش سرزنش می‌شود. کریستین فاش می‌کند که دوست دارد با آنا رابطه جنسی داشته باشد؛ ولی اول باید قراردادی را امضا کند.
    کریستین با هلیکوپتر، آنا را به آپارتمانش می‌برد. آنجا کریستین اصرار دارد که قراردادی امضا شود تا آنا چیزی از رابطه‌شان را فاش نکند و او قبول می‌کند. کرییستین قرارداد دیگری را هم ذکر می‌کند ولی قبلش او را به اتاق بازیش می‌برد که پر از اسباب بازی‌های بی دی اس ام است و می‌گوید که قرارداد دوم برای سروری و بردگی است و در این رابطه هیچ عشقی نیست؛ فقط یک رابطه جنسی. این قرارداد آنا را از لمس کردن یا ارتباط چشمی با کریستین منع می‌کند. در اینجا، کریستین می‌فهمد که آنا باکره است و توافق می‌کند که بدون امضای قرارداد باکرگی او را ازاله کند.
    سپس باهم رابطه برقرار می‌کنند. صبح بعد، آنا و کریستین دوباره *** دارند. مادر کریستین لحظاتی بعد می‌رسد و از دیدن آنا غافلگیر می‌شود؛ چون قبلاً فکر می‌کرده کریستین هم جنس گراست. بعداً این دو برای ناهار بیرون می‌روند و کریستین فاش می‌کند که در ۱۵ سالگی برای اولین بار با دوست مادرش رابطه داشته و آن رابطه هم سروری و بردگی بوده است (کریستین فاش می‌کند که در اولین رابطه سروری و بردگیش، برده بوده است) و اینکه رابطه‌های سروری/بردگی سابقش بخاطر ناسازگاری شکست خورده است. آنها برنامه می‌ریزند که دوباره ملاقات کنند و کریستین، آنا را به خانه می‌رساند. آنا پیشنهادهای شغلی می‌گیرد و برای کیت، تصدیق می‌کند که با کریستین *** داشته است.
    روزهای بعد، آنا بسته‌هایی از کریستین دریافت می‌کند. این‌ها شامل یک لپ تاپ برای جستجوی درباره زندگی بی دی اس ام و ارتباط باهم بعلاوه نمونه جزئی تر قرارداد است. آنها به هم ایمیل می‌دهند و بعداً برای بحث درباره قرارداد باهم دیدار می‌کنند. بخاطر ماهیت توافق بی دی اس ام و رابطه جنسی بدون عشق با کریستین، آنا از کریستین دور می‌شود تا اینکه در فارغ‌التحصیلی دوباره او را می‌بیند. این بار، آنا قرارداد را قبول می‌کند. دوباره سر جزئیات قرارداد بحث می‌کنند و به محدودیت‌های سخت و نرم آنا می‌رسند. برای اولین بار از کریستین کتک می‌خورد؛ این تجربه هم برای او جذاب و هم گیج کننده است. این گیجی با هدایای زیاد کریستین و ملاقات با خانواده او بدتر می‌شود. این ربطه ادامه میابد درحالیکه آنا هنوز قرارداد را امضا نکرده است. وقتی آنا در انتشارات مستقل سیاتل شغل پیدا می‌کند، قرارداد عدم افشاسازی و رابطه پیچیده اش با کریستین بیشتر او را عذاب می‌دهد. تنش بین این دو، نهایتاً به جایی می‌رسد که آنا از کریستین می‌خواهد او را تنبیه کند تا بفهمد یک رابطه بی دی اس ام تا کجا می‌تواند پیش برود. کریستین این کار را انجام داده و او را با کمربند می‌زند. با این کار، آنا می‌فهمد با هم سازگار نیستند. درنهایت با نابودی، آنا، کریستین را ترک می‌کند و به آپارتمانش پیش کیت بر می‌گردد.



  2. #48462
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    51,766
    تشکر
    281
    تشکر شده : 303
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    شاوشنگ بهترین فیلم تاریخه به نظرت؟
    نه

    |
    هر جای خونه

    هر جای خونه
    هر جای خونه
    شــمع روشن شه
    پـروانــه ها
    دور تــو
    میـگـردن
    _______________
    تو رو
    وقتی نبینم
    سیر میشم

    از این مردن
    که دنیامو گرفته


  3. #48463
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    51,766
    تشکر
    281
    تشکر شده : 303
    نقل قول نوشته اصلی توسط mali68 نمایش پست ها
    بهش فکر نکن..ایشالا که خوب میشه همه چی یه روز
    دارم ریکاوری میکنم تا شغل جدید یافت کنم بلکه درگیر چیزهای دیگه ای بشم

    |
    هر جای خونه

    هر جای خونه
    هر جای خونه
    شــمع روشن شه
    پـروانــه ها
    دور تــو
    میـگـردن
    _______________
    تو رو
    وقتی نبینم
    سیر میشم

    از این مردن
    که دنیامو گرفته


  4. #48464
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,848
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,113
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamyab نمایش پست ها
    نه
    شاهد از غیب امد





  5. #48465
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    28,038
    تشکر
    3
    تشکر شده : 455
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamyab نمایش پست ها
    زهر مار
    متاسفانه حرمت ها از بین رفته حاجی



  6. #48466
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,848
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,113
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad نمایش پست ها
    آناستازیا «آنا» استیل ۲۱ ساله، یک دانشجوی سال آخر از دانشگاه ایالتی واشنگتن در ونکوور است که با بهترین دوستش، کاترین «کیت» کاوانا زندگی می‌کند که برای روزنامه دانشجویی مطلب می‌نویسد. بخاطر یک بیماری، کیت، آنا را قانع می‌کند بجای او با کریستین گری ۲۷ ساله که یک تاجر جوان و ثروتمند و فوق‌العاده موفق است، مصاحبه کند. آنا سریعاً جذب کریستین می‌شود ولی از طرفی او را ترسناک می‌بیند. در نتیجه، طی مصاحبه دچار لغزش می‌شود و سوالاتی درباره زندگی شخصی و روابط او می‌پرسد و وقتی دفتر گری را ترک می‌کند فکر می‌کند اوضاع بد پیش رفت. آنا سعی می‌کند خودش را قانع کند که این دو هرگز دوباره ملاقات نمی‌کنند. در هرحال، کریستین در کلیتون ظاهر می‌شود، بزرگترین مغازه ابزارفروشی مستقل در پورتلند که آنا آنجا کار می‌کند. در حین خرید، آنا به کریستین می‌گوید که کیت تمایل دارد چند عکس برای مقاله‌اش از کریستین بگیرد. گری هم شماره تلفنش را به آنا می‌دهد. بعداً، کیت، آنا را تشویق می‌کند که به کریستین زنگ بزند و ترتیب عکسبرداری با دوستشان خوزه رودریگز را بدهد.
    روز بعد خوزه، کیت و آنا برای عکاسی به هیثمن می‌روند و کریستین، آنا را برای قهوه بیرون می‌برد. کریستین می‌پرسد آیا آنا با کسی رابطه دارد، به خصوص خوزه. وقتی آنا جواب می‌دهد با کسی رابطه ندارد، کریستین از خانواده اش می‌پرسد. در طول مکالمه آنا می‌فهمد کریستین هم مجرد است ولی مردی رمانتیک نیست. این برای آنا یک هشدار است. درهرحال، آنا فکر می‌کند که به اندازه کافی برای کریستین جذاب نیست. بعد از پایان امتحانات، آنا بسته‌ای از کریستین شامل اولین نسخه کتاب «تس آو د دیربرویل» دریافت می‌کند و شوکه می‌شود. آن شب، آنا با دوستانش بیرون می‌رود و در نهایت با مستی به کریستین زنگ می‌زند. بعد برای هوای تازه بیرون می‌رود و خوزه تلاش می‌کند او را ببوسد ولی کریستین می‌رسد و مانع می‌شود. آنا با کریستین می‌رود ولی قبلش متوجه می‌شود که کیت با برادر کریستین، الیوت، خوش می‌گذارند. بعداً، آنا در اتاق هتل کریستین از خواب بیدار می‌شود و بخاطر رفتار دیشبش سرزنش می‌شود. کریستین فاش می‌کند که دوست دارد با آنا رابطه جنسی داشته باشد؛ ولی اول باید قراردادی را امضا کند.
    کریستین با هلیکوپتر، آنا را به آپارتمانش می‌برد. آنجا کریستین اصرار دارد که قراردادی امضا شود تا آنا چیزی از رابطه‌شان را فاش نکند و او قبول می‌کند. کرییستین قرارداد دیگری را هم ذکر می‌کند ولی قبلش او را به اتاق بازیش می‌برد که پر از اسباب بازی‌های بی دی اس ام است و می‌گوید که قرارداد دوم برای سروری و بردگی است و در این رابطه هیچ عشقی نیست؛ فقط یک رابطه جنسی. این قرارداد آنا را از لمس کردن یا ارتباط چشمی با کریستین منع می‌کند. در اینجا، کریستین می‌فهمد که آنا باکره است و توافق می‌کند که بدون امضای قرارداد باکرگی او را ازاله کند.
    سپس باهم رابطه برقرار می‌کنند. صبح بعد، آنا و کریستین دوباره *** دارند. مادر کریستین لحظاتی بعد می‌رسد و از دیدن آنا غافلگیر می‌شود؛ چون قبلاً فکر می‌کرده کریستین هم جنس گراست. بعداً این دو برای ناهار بیرون می‌روند و کریستین فاش می‌کند که در ۱۵ سالگی برای اولین بار با دوست مادرش رابطه داشته و آن رابطه هم سروری و بردگی بوده است (کریستین فاش می‌کند که در اولین رابطه سروری و بردگیش، برده بوده است) و اینکه رابطه‌های سروری/بردگی سابقش بخاطر ناسازگاری شکست خورده است. آنها برنامه می‌ریزند که دوباره ملاقات کنند و کریستین، آنا را به خانه می‌رساند. آنا پیشنهادهای شغلی می‌گیرد و برای کیت، تصدیق می‌کند که با کریستین *** داشته است.
    روزهای بعد، آنا بسته‌هایی از کریستین دریافت می‌کند. این‌ها شامل یک لپ تاپ برای جستجوی درباره زندگی بی دی اس ام و ارتباط باهم بعلاوه نمونه جزئی تر قرارداد است. آنها به هم ایمیل می‌دهند و بعداً برای بحث درباره قرارداد باهم دیدار می‌کنند. بخاطر ماهیت توافق بی دی اس ام و رابطه جنسی بدون عشق با کریستین، آنا از کریستین دور می‌شود تا اینکه در فارغ‌التحصیلی دوباره او را می‌بیند. این بار، آنا قرارداد را قبول می‌کند. دوباره سر جزئیات قرارداد بحث می‌کنند و به محدودیت‌های سخت و نرم آنا می‌رسند. برای اولین بار از کریستین کتک می‌خورد؛ این تجربه هم برای او جذاب و هم گیج کننده است. این گیجی با هدایای زیاد کریستین و ملاقات با خانواده او بدتر می‌شود. این ربطه ادامه میابد درحالیکه آنا هنوز قرارداد را امضا نکرده است. وقتی آنا در انتشارات مستقل سیاتل شغل پیدا می‌کند، قرارداد عدم افشاسازی و رابطه پیچیده اش با کریستین بیشتر او را عذاب می‌دهد. تنش بین این دو، نهایتاً به جایی می‌رسد که آنا از کریستین می‌خواهد او را تنبیه کند تا بفهمد یک رابطه بی دی اس ام تا کجا می‌تواند پیش برود. کریستین این کار را انجام داده و او را با کمربند می‌زند. با این کار، آنا می‌فهمد با هم سازگار نیستند. درنهایت با نابودی، آنا، کریستین را ترک می‌کند و به آپارتمانش پیش کیت بر می‌گردد.
    ناپدید شدی بعد چند گندی که رئال زد





  7. #48467
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    51,766
    تشکر
    281
    تشکر شده : 303
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    اون پوستر سریال فارگو رو تقدیم میکنم بهت به خاطر این جمله ناپسندت

    یادت میاد اون پوسترو؟
    یادم نمیاد اما فرگو رو بسیار دوست دارم ، کارگردانش از بازیگرایی که تو سایه بودن **** استار در آورد

    |
    هر جای خونه

    هر جای خونه
    هر جای خونه
    شــمع روشن شه
    پـروانــه ها
    دور تــو
    میـگـردن
    _______________
    تو رو
    وقتی نبینم
    سیر میشم

    از این مردن
    که دنیامو گرفته


  8. #48468
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    28,038
    تشکر
    3
    تشکر شده : 455
    چه فیلم چرتیه از داستانش معلومهدان نکنید



  9. #48469
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    51,766
    تشکر
    281
    تشکر شده : 303
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad نمایش پست ها
    متاسفانه حرمت ها از بین رفته حاجی
    تو هرمت هم نداری چه برسه به حرمت

    |
    هر جای خونه

    هر جای خونه
    هر جای خونه
    شــمع روشن شه
    پـروانــه ها
    دور تــو
    میـگـردن
    _______________
    تو رو
    وقتی نبینم
    سیر میشم

    از این مردن
    که دنیامو گرفته


  10. #48470
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    28,038
    تشکر
    3
    تشکر شده : 455
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    ناپدید شدی بعد چند گندی که رئال زد
    من بارسایی نیستم که بعد گند قایم بشم همیشه بودم چه زمانی که از اتلتیکو 4 تا خوردیم چه الکلاسیکوی قبلینت مشکل داشت 10 دیقه میومد 5 ساعت نمیومد



صفحه 4847 از 18606 نخستنخست ... 384743474747479748374845484648474848484948574897494753475847 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 234 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 234 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •