نوشته اصلی توسط Herzeleid آفرین خوب یادت مونده ها! اون ژیان آبیه سر راه عباس آباد این آب آلبالویی بود؟ یا فلافلی ؟
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
نوشته اصلی توسط MaMaTiR داشتیم در مورد محرک بیرونی و درونی حرف میزدیم اوکی
نوشته اصلی توسط SINA کمتر از اونم نبود بعدشم رفتیم سمت بابلسر الان این اشک تو چشات برای اینِ که خاطرات خوبی داشتی اونجا یا یاد خاطرات بدت افتادی؟
ما که رفتیم بخسبیم .... شماها اسپم بدین تا سایت بترکه
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
نوشته اصلی توسط Peyman اره اون که خوبه ، اون قسمتی که عروس و داماد آورده بودن خیلی خوب بود ... اسیر دیالوگای جیگر توی اون سکانس خواب بودم یعنی از شدت خنده ولو شدم کف اتاق اون قسمتو خوب ندیدم مهمان داشتیم جیگر که خیلی باحاله... می افتاد رو پسرعمه زا میگفت کوفته م کوفته م کوفته م
نوشته اصلی توسط shimaa من حالا یه چیزی گفتم واسه خنده رستورانای انچنانی کجا بود البته کلا توصیه نمیشیه فلافل و فست فود و اینا تو سفر اخه ادم نااشناست و به هر جا نمیشه اعتماد کرد همون رستورانای انچنانی بهتره
با پیام بهداشتی امین همگی برید خواب اسوده داشته باشید
نوشته اصلی توسط SINA این آب آلبالویی بود؟ یا فلافلی ؟ فلافلی بود اب البالو یادم نمیاد صحبتی کرده باشیم
نوشته اصلی توسط shimaa نوش جانت .. غذای شمالی کاش میبردنت مرغ ترشای خوشمزه اردک فسنجووون با بچه های باران بودی ؟ اتفاقن یه صب رفتیم یه روستایی سمت محمود آباد یکیو ببینیم . بزور نگرمون داشتن فسنجون دادن بمون
ما که رفتیم بخسبیم ...
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 55 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 55 مهمان ها)
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن