آورده اند که شیخ از وجود بتخانه ای مطلع گشت.
پس نیمه شب وارد بتخانه شد و تمام بت ها را شکست.
روز بعد، مردم ایشان را دیدند که گوشه ای نشسته و تبر بر دوش بت بزرگ نهاده است.
پرسیدند: یا شیخ! چه کسی چنین کرده است؟
فرمود: چرا از بت بزرگ نمی پرسید؟گفتند: بت کجا بود مادر جنده؟ اینجا موزه است و اینها نیز آثار تاریخی اند
سپس شیخ را کتک مفصلی زده و دسته تبر مذکور را تا ته تو کونش کردند.
نقل است که شیخ بعد از این واقعه مدتها با دسته تبری در *** تردد میکرد و هر کس به ایشان میگفت چه خبر میگفت:
دسته تبر
ای دلم