آخونده مهمون لرا ميشه، ميگه؛ من دعا می كنم كه گرگ به گله هاتون نزنه، تا 1 ماه خبری از گرگ نمی شه. لرا می گن، والله به قرآن یه آخوند می ارزه به صد تا سگ
وقتي که ديگر نبود، من به بودناش نيازمند شدم، وقتي که ديگر رفت، من به انتظار آمدناش نشستم، وقتي که ديگر نميتوانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم، وقتي او تمام کرد، من شروع کردم، وقتي او تمام شد، من آغاز شدم، و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن است...
در حال حاضر 432 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 432 مهمان ها)