نوشته اصلی توسط Hadi 0021
پس خیلی دوری حیف شد خواستم بیام باهات کار داشتم ولی ارزش این همه راهو نره
بیا اراک خودم کرایه تو میدم عزیزم عشقم نفسم
پس خیلی دوری حیف شد خواستم بیام باهات کار داشتم ولی ارزش این همه راهو نره
بیا اراک خودم کرایه تو میدم عزیزم عشقم نفسم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چقدر عشوه میای بخواب امدم
رویای من تن تورو امشب به سرقت میبره
احمد شرمنده پس
☺
|
هر جای خونه
هر جای خونه
هر جای خونه
شــمع روشن شه
پـروانــه ها
دور تــو
میـگـردن
_______________
تو رو
وقتی نبینم
سیر میشم
از این مردن
که دنیامو گرفته
از خوابت پشیمون شدیااحمد شرمنده پس
راهم از تو دوره دورهچقدر عشوه میای بخواب امدم
دلم من ولی سنگ صبور
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بیا اراک خودم کرایه تو میدم عزیزم عشقم نفسم
اشخور مفت خورآشخانه ! لشکر 30 ! بندرلنگه !
از اونجات اوردی مثل همیشه معاف شدی
بمیرم واسه طبع شعرت
دیگه برم بخابم
بمیرم واسه طبع شعرت
از پیچ رَگ بریدگی سُر میخورم به ناکجا
که از دَم رفتن تو ناقوس مَرگن لحظه ها
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 297 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 297 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
