10 دقیقه ی خوبی بود ...
این همه محسن اهنگ خوند لعنتی بازم انگار این قطار یه چیز دیگس![]()
اولین حرف - کاوه یغمایی![]()
عبدالمالکی دموشو سرشب تازه گوش کردم از هر چی آلبوم که تو این سال منتشر شد و میشه به غیر از چنگیز خیلی قشنگ بود یه آهنگ بدم نداشت
خسته ام از خودم،خدا از تو،خسته از حرف هاي تکراري
از همين لحظه هاي سر در گم،لحظه هاي بد خود آزاري
در خيابان قدم زدن تا صبح،شعرهاي دري وري خواندن
بغض هاي نشسته را خوردن،خنده هاي کثيف اجباري
حوصله واژه ي قشنگي نيست،حوصله يک عبوس بد شکل است
حوصله سر که مي رود بد نيست،از خودت چند قطره برداري
از خيابان به کوچه مي پيچم،دستهايي که جيب کم دارند
با خودم فکر مي شوم در هيچ،از سر طعنه هاي بيعاري
فرعي يکهزار و سيصد و...چند،چند فرعي به خانه مي افتم
مي تکانم لباسهايم را تکيه تا مي دهم به ديواري
مي رسم خانه خسته تر از قبل،خانه در معرض ميانسالي ست
چند تا شعر نصف نيمه و ...بعد،شعرها پاره تووي انباري
باز هم خستگي ،خيابان ،کوفت/واژه هايي که در سرم هستند
فکر تصميم بهتري شايد،با کسي يک قرار بگذاري
يک کسي مثل يک نفر ديگر،يک کسي از خودت کمي بهتر
تووي يک کافه ي پلاسيده،با صداي جواد يساري
قهوه اي مي خوري و مي خنديم،قهوه ي بي شکر کمي تلخ است
قهوه هم بي پدر گران شده است،قحبه جان،از خدا خبر داري؟!
خانم با کلاس من رفتم،کافه با اين قرار بدبختي ست
دست در جيب مي رود هر روز،تووي اين روزهاي بيکاري
مي روم خانه با خودم قهرم،له شده، روي تخت مي افتم
مثل يک سيب کرم، خورده شده،تووي آغوش خسته ي گاري
خسته ام يک بليط کم دارم،تا خودم را به يک سفر ببرم
يک سفر، بي دليل و بي منطق،يک سفر با دو ضربه ي کاري!!!
ناصر ندیمی
ممر قراره اینو بخونه![]()
در حال حاضر 630 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 630 مهمان ها)