نوشته اصلی توسط Sajjad
دلت که میلرزید
من با چشام دیدم
تو زل تابستون
چقد زمستونه
بگذار به چشم هایت نگاه کنمبر من نظری کن یا بر سر خاکم گاهی گذری کن
بعد کمی پایین تر
وسعت گرمای خورشید را در آغوست تفسیر کنم
راز آلوده تر می شم وفتی به چشم هایت می اندیشم
چشم های از جنس عسل
چشم های فراتر از دیدگاه بشر
این خانه هم سیاه است
جای اینکه شکلکو بزاری بیا یه خورده کمک کن دهن سرویسچ کمکی برادر؟
این خانه هم سیاه است
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بحث تخم مرغ رو حال داری شروع کنیم؟ اسباب کشی ک نرفتی امروز؟
این خانه هم سیاه است
سخن با عشق میگویم که او شیر و من آهویمبگذار به چشم هایت نگاه کنم
بعد کمی پایین تر
وسعت گرمای خورشید را در آغوست تفسیر کنم
راز آلوده تر می شم وفتی به چشم هایت می اندیشم
چشم های از جنس عسل
چشم های فراتر از دیدگاه بشر
چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آری می شود به بیهوده گی تن دادسخن با عشق میگویم که او شیر و من آهویم
چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو
وبا کسی که باورش نداری
در انتهای اتاق نشست
ساعت ها گیسوانت را روی دستانش گذاشت
در فشار بازوانش مرد
این خانه هم سیاه است
نه نرفتم@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بحث تخم مرغ رو حال داری شروع کنیم؟ اسباب کشی ک نرفتی امروز؟
پیمان
مردک دزداینترنت دزدیه
در حال حاضر 323 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 323 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
