در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای
در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی به من بگه این شکلک داره چی کار میکنه
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مقدور من سریست که در پایت افکنم
گر زان که التفات بدین مختصر کنی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
گفتی دیر و زود به حالت نظر کنم
آری کنی چو بر سر خاکم گذر کنی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد
بر یکی سنگین دلِ نامهربان چون خویشتن
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تا بدانی درد و عشق و داغ مهر و غم خوری
تا به هجر اندر بیوفتی و بدانی قدر من
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی دختری داشت تو خاقان چو ماه
کجا ماه دارد دو چشم سیاه
ویرایش توسط Milik : 07-10-2015 در ساعت 03:20 PM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 412 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 412 مهمان ها)