یه پسره بود تو رستورانی که کار میکردیم خیلی پسر خوبی بود اونم اتفاقا مثه تو 22 سال داشت هی بهش میکفتم هادی میکفت جانم منم بش میکفتم از ک.ون خر افتادی
ولی پسره با اینکه فقط دو سال ازش بزرک بودم یه بارم تو روم وا نستاد یه روز یکی بمن یه ک.سشری کفت تو آشپزخونه یقه به قه شدیم یکی از اون یکی از من یهو دیدم این پسره هادی بشقاب شیشلیک رو رو سر پسره خورد کرد ..ینی ریدم به خودم ..هر روز مسخرش میکردم بعد 23 تومن شیشلیک رو رو سر یارو آورد بیست و پنج تومنم سرپرست جریمش کرد اون موقع ها البته شیشلیک باغ سالار مشهد 23 تومن بود الان حتما قیمتش دوبل شده هیچی دیکه از روز بعد بهش میکفتم آقا هادی![]()
امشبم گذشت ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 418 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 418 مهمان ها)