آخرین سیگار عمر هزارانقرنهام را گرم کار تنوره کشیدن بکشم و بروم با شعلهها آنقدر معاشقه کنم که خاکستر شوم و با باد بروم و بروم و طوری بروم که دیگر برنگردم.
ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزآید
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 266 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 266 مهمان ها)