افتاده بود در تن ِ من اتفاق ِ تو
می خواستم ببینمت اما ، ندیدمت
یک لحظه مست بودم و دیدم که آمدی!
با شیشه های خالی ِ الکل، پریدمت!
این مَرد را بهانه ی یک زن، گرفته است
یک زن که زلف دارد و بر باد داده است
با احتیاط ،شهره ی شهر ست، مثل ِ من
پیچیده نیست مثل خودم،صاف و ساده است!
اهل "همیشه دلخوش ِتقوا"، که ، نیستم
با احتمال ِ لمس ِ تو ، تغییر کرده ام
من مَرد کارهای سیاسی نبوده ام
در فتنه های بی سر و تَه،گیر کرده ام
شهریورِ شروع تو را جنگ کرده است
روی تمام دلهره ها خط کِشیده ام
لرزیدن تمامِ تنم را بدون شَک
از لابلای پیرهنت خووب دیده ام
از دکمه های پیرهن من شروع کُن
آزادیِ کجای تنم؟! با کجای توست؟!
پس لرزه های بهمن پنجاه و هفت باش
این انقلاب زلزله ی رد پای توست!
ناصر ندیمی