نکند رخنه کند در دل ایمانم شک
نکند لو بدهم اسم تو را زیر کتک
نکند نامه جعلی مرا پست کند
نکند این همه بد قلب مرا سست کند
تعجب میکنم چرا مردم سر موضوعی که به راحتی با «دعوا» حل می شه «بحث» میکنن؟
آینده ی این شهر تاریک است
آینده ی این شهر غمگین است
جن ها کت و شلوار می پوشند
این قصّه ی شهری نمادین استدر انتظار مرگ، خاموشیم
جز خون و گریه ارتباطی نیست
مادربزرگم قبل مردن گفت:
که تا ابد راه نجاتی نیست
سید مهدی موسوی
بِبُر به نام خداوندت
كه لطف خنجر ابراهيم
به تيز بودن احكام است
نبخش مرتكبانت را
تو حكم واجب الاجرايي
و عشق جوخه ي اعدام است
به دست آه بسوزانم
كه شعله ور شدنم دود است
كفن به سرفه بپوشانم
كه سربه سر بدنم دود است
و نخ به نخ دهنم دود است
غمت غليظ ترين كام است
سرنگ ها همگان قرمز
و رنگ ها همگان قرمز
سماع مولويان قرمز
جهان كران به كران قرمز
كه نقشي از رُژ گلگونت
هنوز بر لب اين جام است
بگو ستاره ي دردانه!
در انزواي رصدخانه
كدام كوزه شكست آن روز
كه با گذشتن نهصد سال
هنوز حلقه ي دستانش
به دور گردن خيام است
ببين چقدر اسيرم من!
چنان بكُش كه اگر مردم
هزار بار بميرم من
دسيسه هاي تو! مي بيني؟
وريد پاك اميرم من
كه در تدارك حمّام است
چه حكمتي ست در اين مردن؟
-در عاشقانه ترين مردن-
و مغز را به فضا بردن
و گريه را به خَلا بردن
چه حكمتي ست كه در آغاز
نگاه من به سرانجام است؟
"حسين صفا"
در حال حاضر 268 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 268 مهمان ها)