جان من قیافه این شیرگیو نیگا تف تو این دنیا که همه چیش بر عکسه
جان من قیافه این شیرگیو نیگا تف تو این دنیا که همه چیش بر عکسه
بدبخت فکر کنم سود بیشتر میخواسته
اما شکنجه ها یواشکی نبود ...
این احمقا شهرت و این چیزا چقد براشون اهمیت داره که لذت بخش ترین لذت دنیا رو یعنی سیکس رو به این چیزا میفروشن
نه بابا چطوری عادی میشه مثلا قیافه مموتی برات عادی شده ؟ هر وخ میبینیش عنت میگره این بدبخت باس بره بقل این یارو
دو تا به هیچ رسیده، دو آدم غمگین
دو خودکشی که نکردیم توی زیرزمین
دو تا سیاهی خودکار خسته روی ورق
دو تا امید در این ناامیدی مطلق
شبیه شهر پس از جنگ، خالی و بی ابر
نشسته ایم برای ادامه دادنِ صبر...
عمری است از عاشقانه ها،خالصانه مرگنامه می سازم!
با این کشتکار داستان داریم تا تنظیمو تحویل بده
در حال حاضر 190 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 190 مهمان ها)