صفحه 1591 از 18593 نخستنخست ... 59110911491154115811589159015911592159316011641169120912591 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 15,901 به 15,910 از 185921

موضوع: Chavoshi News |

  1. #15901
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    17,573
    تشکر
    1,000
    تشکر شده : 500
    نقل قول نوشته اصلی توسط Chavosh نمایش پست ها
    حالا من به خودم فشار میارم خدا محسن رحمانی کیه گفتم عوامل اهنگش منظورش بود میبینم اونم خزه
    منم اولش فک کردم توئی

  2. #15902
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    9,170
    تشکر
    237
    تشکر شده : 439
    نقل قول نوشته اصلی توسط MIRLORD نمایش پست ها
    الی نگفته اینو که!
    یه کاربر دیگه گفته...آواتارشون یکیه.

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    الی لازمه یه حکم حکومتی درباره آواتارا بدی
    راس ميگي ها اصلا دقت نكردم

    محسن رحماني رو گوش دادم فنا شدم اصلا نظرم در مورد الي عوض شد يه لحظه

  3. #15903
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    17,573
    تشکر
    1,000
    تشکر شده : 500
    نقل قول نوشته اصلی توسط MIRLORD نمایش پست ها
    Farman Fathalian - Ba Mardome Bigane خوبه
    مرسی الان دان می کنم

  4. #15904
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,279
    دوس پسر جدید ایرینا شایک ایرانیه علی کاووسی !

  5. #15905
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    Watch the Star Wars trailer done in Avengers: Age of Ultron style.

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  6. #15906
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    17,573
    تشکر
    1,000
    تشکر شده : 500
    مهناز افشار

    با احترام
    اينروزهايم اينچنين هستم
    منتظر،ساكت و عبور ميكنم مثل هميشه تا بيشتر بفهمم و بشناسم آدمهاي اطرافم را ، رفتارهايشان را ، قضاوتهايشان را و حتي دروغ و حقيقت دروني آنها را .

    براي خودم هم ، اينروزها درس و تجربه بزرگيست از آنچه درونم است و ساليان سال باهاش رشد كردم و باورش داشته و دارم .
    و بعد از روشن شدن حقيقت ، ديگر سكوت جايز نيست . ايستادن و رفتار محكم ودرست لازم است .

    پي نوشت : دلنوشته من
    ممنون از همه كامنتهاي خوبتان ، نقدهايتان و بيشتر از همه دعاهاي زيبا و خِيري كه از ته دل ميكنيد ، با همه تفاوت سليقه و باوري كه داريم ، اما هستيم و گوش ميدهيم و نقد ميكنيم ( اما حتما و حتما با احترام ) دلم ميخواهد در اين صفحه بنا كنيم احترام و ادب و آزادي فراموش شده سالهاي اخير را
    و خدارو شكر كه با هم انجام ميدهيم ، حتي سخت


    چرا مهناز افشار همش گله می کنه ؟؟

  7. #15907
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281

    دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
    دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد. در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد. روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد. دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود. دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد. زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.
    ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید. زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟ پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد. چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت. مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟ پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.
    مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟ مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم. پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟ پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟ کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

    معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.
    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  8. 3 کاربر مقابل از !M?sbh؟! عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #15908
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    هییی ..
    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  10. #15909
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    29,628
    تشکر
    1
    تشکر شده : 1,119

  11. #15910
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    29,628
    تشکر
    1
    تشکر شده : 1,119
    نقل قول نوشته اصلی توسط mali68 نمایش پست ها
    اکبر هستی؟boyhod و دیدی؟خوب بود؟
    هنوز ندیدم

صفحه 1591 از 18593 نخستنخست ... 59110911491154115811589159015911592159316011641169120912591 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 106 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 105 مهمان ها)

  1. Hercules

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •