دوستان می دانند ، وقتی از آیینه ها میخوانم ، منظور همان بارانیست که بعد از رفتنت بند نیامد
دوستان می دانند ، وقتی از آیینه ها میخوانم ، منظور همان بارانیست که بعد از رفتنت بند نیامد
.
دوباره سیر غزل تا غروب اخر بیت
و صد هزار گل کاغذی که پر پر شد
همیشه اخر هر شعر میرسم به شما
به شوق اسم تو چشم من و غرل تر شد
اقا یه سوال تا حالا دیده بودید این شکلکه سه تا انگشت داره جریانش چیه
برام مهم نیست که دیگه
امان از این کانورسیشن هیستوری یاهو
بدجوری میسوزونتم هر وقت میرم میبینم...
خیلی بیکاری تو دیگهنوشته اصلی توسط yaran
تورج شعبانخوانی هنوزم چشمای تو فریدونو خونده بوده
ولی افسوس تو رو خواستن دیگه دیره، دیگه دیره
ولی افسوس به نخواستن دلم آروم نمیگیره
نعشه دوده حشیشم ای فلک
در حال حاضر 113 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 112 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
