دوستان می دانند ، وقتی از آیینه ها میخوانم ، منظور همان بارانیست که بعد از رفتنت بند نیامد
دوستان می دانند ، وقتی از آیینه ها میخوانم ، منظور همان بارانیست که بعد از رفتنت بند نیامد
.
دوباره سیر غزل تا غروب اخر بیت
و صد هزار گل کاغذی که پر پر شد
همیشه اخر هر شعر میرسم به شما
به شوق اسم تو چشم من و غرل تر شد
اقا یه سوال تا حالا دیده بودید این شکلکه سه تا انگشت داره جریانش چیه
امان از این کانورسیشن هیستوری یاهو
بدجوری میسوزونتم هر وقت میرم میبینم...
تورج شعبانخوانی هنوزم چشمای تو فریدونو خونده بوده
ولی افسوس تو رو خواستن دیگه دیره، دیگه دیره
ولی افسوس به نخواستن دلم آروم نمیگیره
در حال حاضر 335 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 335 مهمان ها)