نوشته اصلی توسط
A M I R
دوستان عزیزم سلام،
امیدوارم هر کجا که هستین همگی خوب و خوش باشید.
در ماه های گذشته و در مدت این سکوت تحمیلی به اوهام، خیلی از شما رفقای خوبم نگرانی تان از وضعیت گروه، آلبوم جدید و سایر برنامه های ما را با پیغام هایتان به گوش ما رسوندین، که از همه شما واقعا تشکر میکنم.
در این چند ماه گذشته متاسفانه وزارت ارشاد ابتدا بدون هیچ دلیلی، وسپس به دلایل مبهم و گاهی مضحک همه برنامه های ما (از جمله کنسرت در شهرستان ها، انتشار آلبوم و اخیرا اجرای کنسرت در اسفند ماه) رو به حالت تعویق در آورد و با وقت و زمان و انرژی که از ما تلف کرد، عملا من رو با یه شب عید وحشتناک و تاریک روبرو کرده است...
با پیگیری های شدید من و پویای عزیز، همه نخود سیاه های مورد نیاز جمع آوری شدن ولی انگار این بازی سر دراز دارد. در 15 سال گذشته هم به همین نحو با زندگی و کار من بازی شده و صادقانه بگم، این ماجراها چیز جدیدی برای من نیستن. همیشه هم بهانه هایی برای این بازی ها بوده (از لامپ قرمز در نورپردازی سالن، تا مدل تی شرت فلان نوازنده و ..) ولی من دیگه اون جوون 25 ساله با اون همه انرژی و انگیزه زیادی، و زمان آزاد برای این بازی ها نیستم.
من به خواست و کشش قلبی خودم به کشورم برگشتم تا با وجود همه محدودیت ها و سختی های موسیقی این کشور، همین یه ریزه استعداد و هنری که همه سرمایه زندگیم رو تشکیل میده را در خانه و برای برادرا و خواهرای خودم خرج و مصرف کنم. به همه قواعد و محدویت های این داستان هم تن دادم و کسانی که نزدیک ما بوده اند، دیده اند که همون کنسرت های سال های گذشته و ضبط اون آلبوم هم با چه مشکلات و زجر و اعصاب خورد کنی همراه بودند. حسادت و دشمنی های همکاران و دلالان و.. رو هم به اینها اضافه کنید!
با وجود همه این مشکلات وقتی بدون هیچ دلیل و بهانه، حاصل تلاش چند ماهه یه آدم ضایع و خیلی مشکلات جنبی دیگر هم براش ایجاد میشه، همه چیز در ذهن انسان زیر سوال رفته و بی معنی میشه...
در روزهای آینده برای آخرین بار به ارشاد خواهم رفت تا وضعیتم مشخص بشه. مساله و موضوع من دیگه نه کنسرت و آلبوم ، بلکه فراتر از این هاست. طی این 4 ماه بلاتکلیفی و دوندگی به درخواست خیلی ها فقط سکوت کردم. ولی وقتی کارد به استخوان رسید و دنیا از هر رنگی برایت سیاه تر شد، سکوت برایت بی معنی خواهد شد. حقیقت اینه که دیگه فعالیت رسمی در خانه ام و کشورم برایم معنی و مفهومی نداره، جز سختی، تبعیض و تحقیر.
امیدوارم آقایان راه حلی و پاسخی برای جبران تلف شدن ماه ها زندگی یک انسان و ایجاد صدمه ها و ضربه های مادی و معنوی وحشتناک به زندگی یک موزیسین، اون هم بدون هیچ دلیل و بهانه واضح، داشته باشند. در غیر این صورت به عنوان یک هنرمند ثبت شده در سیستم همون آقایون، حق خودم می دونم که با همه توانم این رفتار و برخورد سلیقه ای، توهین آمیز و نابود کننده رو در مطبوعات کشورم رسانه ای و منعکس کنم تا بلکه دستی و کمکی برای احقاق حقم پیدا شود. گرچه پیشاپیش دیگه امیدی ندارم..
در چند قدمی گرفتن تصمیم دیگری هم هستم که امیدوارم در روزهای آینده بی خیالش بشم. فعلا مثل همیشه همه چیز رو به دست خدای مهربان می سپارم تا خودش بهترین تصمیم رو برام بگیره. از همه شما رفقای عزیزم ممنونم که با عشق و انرژی تون اوهام رو هنوز سر پا نگه داشتین..