صحبتای درگوشی نداریم اینجا ها
صحبتای درگوشی نداریم اینجا ها
بعد عمری میخوام اواتارو عوض کنم کسی سمت این اواتار قبلی نره چون موقته
این روزها حس ِ بدی با دوستان دارم
با دوستانم حالتی"دامن کِشان" دارم
آنقدر مُردادم که حتی در یخ ِ بهمن
انگار طرح ِ جامع ِ خُرماپزان دارم!
در من کَسی افتاده مثل ِ "من نمی فهمم"
یا حرف های مبهمی تووی دهان دارم !
یک جنگ ِ اغلب،نامقدس یا مقدس تر
با دشمنان ِ فرضی ِ این داستان دارم
این داستان،چیزی ندارد جز همین شاعر
یک ناصر ِ دلواپس ِ نامهربان دارم
یک چند وقتی می شود با فحش می خوابم
حتی مرتب میل ِ به زخم زبان دارم
تا ظهر می خوابم که شب بیدار بنشینم
چون تووی دنیای مجازی میهمان دارم
یک مُشت آدم که نمی بینم،-همین خوب ست-
گاهی خودم مهمانم و یک میزبان دارم
فردای شبهای سگی از روی بیکاری
تووی خیابان،گوشه ی چشمی به نان دارم
گاهی دقیقا" گوشه ی چشمم به بعضی هاست
گاهی شدیدا" مشکل جا و مکان دارم !
اصلا" سیاسی نیستم،
اهل دموکراسی
نه مشکلی با شرق تا غرب جهان دارم
من حزب ِ بادم،دست ِ کم حزبِ سَر و سینه
بنده اصولا" اشتیاق ِ گُفتِمان دارم
با الکل بالای صد در صد نمی مستم
گاهی فقط هنگام خوابیدن تکان دارم!
این روزها قلبا" ارادتمند خیامم
اما به جای کوزه،گاهی،استکان دارم
چیز زیادی در بساطم نیست،غیر از این
باور کُنی یا نه؟! فقط،یک ذره"جان" دارم
ناصر ندیمی
در حال حاضر 242 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 241 مهمان ها)