گل بود به سبزه نیز اراسته شدنوشته اصلی توسط *_*
پس منم بتون میکم مرشد از این به بعد
خب مرشد جون تو که خودت دختری یه جوری واسطه شو بین این عاشق شهرستانی و معشوقش دیکه..شما هر جور راحتی صدا کن
والا گفتم دیگه همه این تجربه هارو به بچه خواهرم منتقل کنم هیلاری داف تو چنگشه
همچنیناها ! موفق باشی
الان میگم بچه ها خلوت کنن تاپیکو بیای دیالگو بزنی داداش
جوری حرف میزنه انگار من لاتی مشتی ای چیزیم
پس خودم نبرم ؟
چی بخرم واسش ؟
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
والا من با همون تجربه جلو رفتم موشکلی نبود نمیدونم چرا رسول به دوشواری برخوردچوب كاري ميفرماييد رامين جانشما استادي و هميشه گفتن تجربه بهتر از علم جواب ميده
من تا 6 صبح مجبورم بیدار بمونم از تو نقل بگیرم بزنم صبح شدهمچنین
،نبري بهتره با تىجه به پيش امد بينتون اگر دفعه اول بود فرق داشت
اون ديگه بسته به هنر خودت
مالي هم فكر كنم بتونه كمك كنه باز به هر حال روحيات و سلايق همو بهتر ميشناسن
خیلی وخته صب نشدهمن تا 6 صبح مجبورم بیدار بمونم از تو نقل بگیرم بزنم صبح شد
اره خدایی..زده تو خال
شما رسول جان نامرو برو جلچ بعد به گل و بقیه مراسم مخ زنی هم میرسیم
در حال حاضر 464 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 464 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول