نوشته اصلی توسط mali68 میگن حرف حقو از ادمای تحت تعقیب بشنو..شامم بهمون نداد نامرد
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بگذاریم کجا!؟ هرجا که اینجا نیست... من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم ز سیلی زن، ز سیلی خور وزین تصویر بر دیوار ترسانم
من در هجده سالگی عاشقت شدم...تو هم در همان حدودها عاشق شدی..فقط مسئله اینجا بود که هیجده ساله دیگری را میخواستی
نوشته اصلی توسط mali68 تموم نشد گفتم به درک...حالا مثلا خونه تمیز نباشه بهار نمیشه؟والا.. حالا که وقت زیاده
نوشته اصلی توسط mali68 من در هجده سالگی عاشقت شدم...تو هم در همان حدودها عاشق شدی..فقط مسئله اینجا بود که هیجده ساله دیگری را میخواستی من توو 21 سالگی عاشق شدم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
نوشته اصلی توسط A M I R یاد دهه هشتاد افتادم چرا؟
نوشته اصلی توسط Rasool24 من توو 21 سالگی عاشق شدم زنگ نزد مگه؟
نوشته اصلی توسط A M I R یاد دهه هشتاد افتادم دهه هشتاد و چهار
نوشته اصلی توسط mali68 زنگ نزد مگه؟ نه باو فقط مارو انداخت توو خرج ! باید برم 30 تومنو ازش بگیرم
نوشته اصلی توسط Herzeleid حالا که وقت زیاده خسته شدم دیگه..باید بین ظرفای کابینت باشی تا بفهمی من چی میگم
نوشته اصلی توسط Rasool24 نه باو فقط مارو انداخت توو خرج ! باید برم 30 تومنو ازش بگیرم نکنه واقعا انتظار داشتی زنگ بزنه؟؟ رسول چرا این قدر اف میزنی؟؟ |: نباس بشینی و منتظر زنگ بمونی که باید دوباره و دوباره بری
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 353 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 353 مهمان ها)
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن