واقعا تفاوت بین ارغوان رضایی و گلشیفته فراهانی، میترا حجار، فاطمه معتمدآریا و خیلی های دیگر چیست که آنها گ - ف و م - ح و ف - م می شوند اما ارغوان، الف - ر نمی شود؟
من خصومتی با ارغوان ندارم. هیچ دفاعی هم از آنهای دیگر ندارم. اتفاقا شدیدا هم به رفتارهایشان اعتراض دارم، اما نمیتوانم این دوگانگی در برخورد بعضیها را هضم کنم. ارغوان رضایی به کدام یک از هنجارهای دینی مقید بوده که گلشیفته فراهانی نبوده؟ یا فاطمه معتمدآریا به کدام غرور ملی اهانت کرده که ارغوان نکرده؟ چه تفاوتی بین ارغوان و دیگران هست که عکسهای او با لباس تنیس، مفتخرانه منتشر میشود اما میترا حجار به خاطر حضور بیحجابش در یک فیلم خارجی باید مورد انتقاد قرار بگیرد؟
چرا ارغوان مایه افتخار ماست اما میترا حجار مایه سرافکندگی؟ فقط به خاطر اینکه ارغوان هیچوقت در ایران زندگی نکرده؟ سختی جنگ را در کودکیاش احساس نکرده؟ برای سازندگی بعد از جنگ هزینه نداده؟ طعم گرانی و تحریم را نچشیده؟
به راستی اگر ارغوان درایران بزرگ شده بود، آیا امروز میتوانست در تنیس برای ما افتخارآفرینی کند؟ یا اگر هم به همین جایگاه میرسید، آیا ما همینطوری به او افتخار میکردیم؟ یا آن وقت مایه ننگ ما میشد؟ آیا گلشیفته جز به این بهانه که نمیتواند در ایران در زمینه مورد علاقهاش پیشرفت کند، امروز در خارج از ایران زندگی میکند؟ و آیا ارغوان جز به همین دلیل تبعه فرانسه است؟
چرا عکس یادگاری مشایی- صرفنظر از شخص او - با هدیه تهرانی، نقطه ضعف اوست اما هدیه ارغوان رضایی به احمدی نژاد، غرور ملیمان را بر میانگیزد!؟ و دهها آیا و چرا ی دیگر.... آیا هنوز حق ملاک سنجش افراد است یا مصلحت ایجاب میکند که فعلا بعضی اشخاص ملاک حق قرار گیرند؟