شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من درین خانه ی تنها...تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید...
صبحگاهان
شبنم
می چکید از گل سیب
![]()
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
در حال حاضر 41 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 41 مهمان ها)