اگه فهمیدی چه خبره به منم بگو
محسن نامجو خواننده، موسیقیدان و ترانهسرا ، متولد اسفند 1354 در تربت جام است. وی آموزش موسیقی را از نوجوانی با نتخوانی و آواز آغاز کرده، و سپس ردیف موسیقی ایرانی را ابتدا نزد استاد شاکری و سپس نصرالله ناصحپور که یکی از برجستهترین ردیفدانان ایران است می آموزد.
نامجو پس از دوران دبیرستان در رشته تئاتر در دانشکده سینما تئاتر (هنرهای دراماتیک سابق) پذیرفته میشود ولی برای تحصیل در رشته موسیقی به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میرود. وی به دلیل عدم رضایت از روشهای غیر خلاق تدریس، دانشگاه را رها کرده و پس از دستیاری استاد محمد رضا درویشی با نوازندگی در یکی دو فیلم وارد دنیای حرفهای میگردد و در دوران سربازی با موسیقی راک و بلوز آشنا شده و با تشکیل یک گروه راک به نام « ماد» و اجرای کنسرت، اولین تجربه کاری خود را آغاز میکند.
سبک موسیقی
**********
نامجو در اواخر دهه هفتاد با شرکت در چندین همایش پژوهشی موسیقی و اجرای کار به عنوان «پدیده جدید در موسیقی» شناخته شد. مشخصه آثار نامجو «تلفیق» است: ترکیب سنت های آواز ایرانی، رعایت قاب موسیقی ردیفی، ریتم راک (با همراه ی یک گروه کوچک موسیقی متشکل از مجموعه سازهای کوبهای وگیتار الکترونیک) و موسیقی خراسانی از ویژگیهای موسیقی تلفیقی نامجوست. نامجو از اشعار شاعرانی چون حافظ و مولوی سود میبرد و آنها را در این قالب ترکیبی بازخوانی میکند و نسل جوان را با حافظ و مولوی آشتی میدهد.
نامجو در مصاحبهای درباره کارهای تلفیقی چنین میگوید: « تلفیق اپیدمی زمانه ما شده، یعنی هر موزیسینی برای اینکه بتواند به روز باشد باید تلفیق انجام بدهد. ولی در تلفیق نباید فقط ابزارها و سازها تلفیق شود، میشود با یک سه تار تک هم به یک نتیجه رسید.»
نامجو در خوانندگی از صداهای نامتعارف نیز استفاده میکند. به گفته خودش این مسأله حاصل این است که به حنجره به عنوان یک ابزار صوتی نگاه میکند، و در نتیجه بی آن که در بند سبکهای خوانندگی باشد، هر صدایی از خود درمیآورد.
وی در طول مدت فعالیت حرفهای خود بیش از هفتاد قطعه ساخته ولی اولین آلبوم رسمی محسن نامجو در (هشتم سپتامبر 2007 متقارن با 17 شهریور 1386) با نام «ترنج» منتشر میشود. این آلبوم که شامل 9 قطعه است، توسط موسسه فرهنگی هنری آوای باربد منتشر شده است. بعد از آلبوم ترنج، «کتاب سخنگوی کیمیاگر» با صدا و موسیقی نامجو دومین اثر منتشرشده از او است. نامجو در این اثر کوشیده تا یکی از درونمایهای اصلی کتاب را که «وحدت وجود» است در سرتاسر اجرایش نمایش دهد و روایت خود را از کیمیاگر کوئلیو ارائه کند. نامجو نقش بیش از سی شخصیت کیمیاگر را بهصورت نمایشی اجرا کرده و نزدیک به شصت دقیقه نیز موسیقی اصیل برای آن ساخته است.
دمش گرم
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
حرف از اصفهان شد اجرای تاج اصفهانی پیش امام موسی صدر
اسلام واقعی
سید مرتضی طباطبایی در بخشی از خاطرات خود در دیدار گروه تاریخ شفاهی مؤسسه، به خاطرۀ دیدار امام موسی صدر با تاج اصفهانی در سوریه و آواز خواندن تاج در حضور امام موسی صدر پرداخته است.
سید مرتضی طباطبایی در توصیف این دیدار میگوید:
من به همراه امام موسی صدر و برادرم دکتر صادق که از آلمان آمده بود، در زینبیۀ سوریه بودیم که ناگهان صدای کسی را شنیدیم که با لهجۀ اصفهانی گفت: «ای آقای صدر، قربونت برم!» برگشتیم و دیدیم که آقای تاج است. دوید و آمد و امام را بغل کرد و گفت صبح رفته بودم لبنان که شما را ببینم، گفتند شما آمدهاید سوریه. پرسیدم در سوریه کجا باید پیدایتان بکنم و گفتند زینبیه. و حالا بالاخره پیدایتان کردهام.
دایی جان هم خیلی به ایشان محبت کردند و گفتند زود زیارتتان را بکنید و برویم دفتر.
بعد به دفتر ایشان در ابورمانه رفتیم. جای خوب و بزرگی بود. دایی جان از تاج احوالپرسی کردند، از اصفهان، از کسانی که میشناختند، از رفقا و آشنایان و هنرمندها و به هر حال مجلس گل انداخته بود. آقای تاج از من پرسید که «هنوز میخوانی؟» گفتم اینجا مثل ایران نیست که بتوانم تمرین کنم اما چرا، دنبال میکنم. آقای تاج توضیح داد که آمده است اینجا که اگر بشود به عراق برود و میخواست که امام برایش ویزای عراق بگیرد. دایی جان دعوت کردند که مهمانشان باشد و آنجا بماند اما تاج گفت که نه، خانوادهام در هتل هستند و باید بروم. بعد، از این شیرینیهای لبنانی آوردم و تعارفش کردم. برداشت و گفت: این برای خودم و این هم برای عیالم. من هم گفتم پس با ظرف ببرید اینطوری که زشت است. خلاصه، بعد از همۀ اینها و حرفهای مختلفی که زده شد امام به آقای تاج گفتند برایمان چیزی بخوان.
من همیشه یک ضبط صوت کوچک همراهم بود و آن را روشن کردم. ایشان شروع کرد به خواندن آواز. همین که در این نوار ضبط شده است. و تصنیف «ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی / جهان و هرچه در او هست صورتاند و تو جانی» را خواند. بعد هم با همان لهجۀ اصفهانی توضیح داد که این آواز افشاری است و اوجش هم گوشۀ «عراق» است. که دایی جان بلافاصله گفتند: «عراق هم میخوای بری!» و تاج هم زیر خنده زد و گفت: «به به!»
«قبلش هم امام خیلی از تاج و صدایش تعریف میکند. موقعی که تاج این را خواند، شاید نزدیک هشتاد سالش بود. چون وقتی که من پیشش بودم شصت سالش بود. استاد خوبی بود. به من میگفت که پدرم همیشه میگفت جلال، اول شعر را تحویل بده، بعد تحریر بده. چون بعضی آوازخوانها فکر میکنند آواز فقط چه چه زدن است. میگفت پدرم میگفت: «شعر را فدای آوازت نکن» و خود تاج میبینیم که چه قدر قشنگ شعر را دکلمه میکند با اینکه آواز میخواند. آن وقتها خیلی از خوانندههای بزرگمان اصلاً آدم نمیفهمید چه میخوانند.
سید مرتضی طباطبایی همچنین در خاطرهاش اشاره میکند که ویزای عراق برای جلال الدین تاج با مساعدت امام موسی صدر فراهم میشود و تاج در آن سفر از سوریه به عراق میرود.
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
مرا مگوی که چونی به هر صفت که تو خواهی
مرا مگوی چه نامی به هر لقب که تو خوانی
مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان
که پیر داند مقدار روزگار جوانی
تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
این آلبوم سیدی اول از یک مجموعهی ۱۳ سیدیای است که توسط “بنیاد بدیعی” منتشر شده. من ۹ تاش رو از انجمن موزیک باران منتقل کردم اینجا
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
در حال حاضر 273 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 273 مهمان ها)