مصاحبه ی اســـــــــتاد شهرام شب پره
مصاحبه ی اســـــــــتاد شهرام شب پره
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
نخوردم میفهمی نخوردمنوشته اصلی توسط Milad
فک کنم به تو دوغ هم میدادن فک میکردی شیرش خیلی محلیه
خدا بهش صبر بدهاخی پارسا
داغ سنگینیه
حالا چرا فحش ميديخریت حاجی خریت
خودشون فهمشون میرسهبنده خدا خيلي ناراحت بود
راستي توو تايپيك كه زدي بنويس يه فاتحه اي چيزي بفرستن
پارسا گفت
من.از الان به.بعد.دیگه نمیخندم
من يكي كه نرسيدخودشون فهمشون میرسه
حالا چرا فحش ميدي
اون روز تو روزنامه نوشته بود یارو رئیس بانک و کلی کلاس و ....چنتا دوست پیر پاتال پیدا میکنه تو پارک یه بار که دوستاش تو چمنا لم داده بودن عکس میگیره زیرش مینویسه اینا همون 2 تان که رفتن مکه پیر شدن.....
الان دادگاهی شده واسه شکایت دوستاش گویا خونه نشین شدن از بس سوژه شدن
اصلا....البته اولش سخته ها یکم راه بیفتی میفتی رو روال دیگه سر هرچیزی مینوسی
ولی خب چون خیلی وقته دور بودی اول باید با خوندن شروع کنی! که اونم فکر کنم تو هم بدتر از من الان تو مودش نباشی
تمرکز هیچی ندارم
در حال حاضر 673 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 673 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
