ناهار خوردم ، گفتم یه چرت نیم ساعتی بزنم ، خواب دیدم اردشیر اومده خونمون ، منم رفتم پیشونیشو بوسیدم بهش گفتم درسته که من طرفدار حجازی ام ولی جان هر کی دوست داری تراکتور رو ببر و سهمیه بگیرنوشته اصلی توسط Gadfly
یه لبخند زد هیچی نگفت
بمیرم اگه دروغ بگم
ردم احسان
این چجور حجابه دیگه خو میخواد سنگین باشه باشه برداره شالش رو لاقل
بتینوید
بقیه
كجا گمت كردم، كجاى اين كابوس
"کواچ:همه معروف نیستند که دنبالشان بروم"
اسلوبودان کواچ درباره دلایل جدایی چند بازیکن کلیدی نظیر آرمین تشکری، رضا قرا از اردوی تیم ملی اظهار کرد: خیلی خوب است بدانید که تا کنون هیچ کس از اردوهای تیم ملی خط نخورده است. نمی دانم چرا اما این دو بازیکن خودشان تمرین را ترک کردند. خیلی جالب است که در ایران هر کس بعد از ترک اردو، مشکلات خانوادگی و شخصی را بهانه می کند.
.
وی افزود: در اواسط تمرین وقتی که بازیکنان را بین تیم های الف و ب تقسیم کرده بودم، این رفتارها اتفاق افتاد. البته همیشه تاکید کرده ام حضور بازیکنان در تمرین تیم ملی الف با ب نشان دهنده حضور آن ها در ترکیب نهایی تیم ملی نیست. اما به هر حال آن ها خودشان تصمیم گرفتند که از اردوهای تیم ملی جدا شوند. واقعیت این است که آن ها سعید معروف نبودند که برای برگشتن به اردوی تیم ملی بروم و اصرار کنم.
داستان ِ قطار، داستان عجيبي ست !
به عقيده ي من، قطار عاشقانه ترين آهنگ ِ چاوشي مي تواند باشد. عشقي كه روزگار آن را متلاشي كرده و تبديل به برف و باراني شده كه مي تواند قلب عاشق را تسكين دهد.
دوربين را از هر سمت و زاويه به اين قطار ِ متروك ميگيرم، تنها يك موضوع برايم روشن تر مي شود. اين كه عاشق، معشوقه ي خود را از دست داده. دقت كنيد! معشوقه را از دست داده.
نه رفتن با چمداني در كار است، نه شكست ِ عشقي ِ بي محتواي امروزي يي اين وسط هست و نه هيچ چيز ِ ديگر...
هنگامي كه دل ِ معشوق از ترك ِ عشق ِ خود مي لرزد، عاشق تمام ِ زندگي ِ خود را سرد و بي روح مي بيند ( دلت كه مي لرزيد من با چشام ... چقدر زمستونه )
و وقتي كه معشوق از دست مي رود، عاشق، تنها مادر ِ خود را براي درد و دل، و مرهمي براي تسكين اين غم مناسب ميداند.
بايد معشوقه را در زير ِ خاك جستجو كرد تا اين ترانه معنا پيدا كند.
بايد معشوقه را روح ِ پر احساس در نظر گرفت تا غم ِ مادر ِ عاشق در اين ترانه را درك كرد!
به همين دليل است كه قطار، اين شاهكار ِ موسيقي و ترانه را بايد عاشقانه ترين، پر مفهوم ترين، قوي ترين و زيباترين اثر چاوشي دانست.
یا خداناهار خوردم ، گفتم یه چرت نیم ساعتی بزنم ، خواب دیدم اردشیر اومده خونمون ، منم رفتم پیشونیشو بوسیدم بهش گفتم درسته که من طرفدار حجازی ام ولی جان هر کی دوست داری تراکتور رو ببر و سهمیه بگیر
بمیرم اگه دروغ بگم
دمت گرم اردشیر رو از خودآگاه رسوندی به ناخودآگاه
کشته روحیه پهلوانیتم بوسیدی و انرژی مثبت دادی
لبخندش تلخ بود یا امید بخش
در حال حاضر 339 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 339 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
